محمدصدرامحمدصدرا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

کلوچه ی کوچولو

من بزرگ شدم

الان 20روزه که آقا صدراروازپوشک گرفتم تا حالا که موفقیت آمیز بوده الان صدرا2سال ونیمه است ومن درجاهای مختلف خونده بودم که بهترین سن همین 2سال ونیمگی است برای ازپوشک گرفتن.صدراخیلی خوب وکامل صحبت میکنه .وبه همه میگه که کلاس پنجمه و7ونیم سالشه.پریشب ناغافلی ازمامان بزرگش پرسید شما چندسالته ؟ووقتی ماخندیدیم پرسید به چی میخندید. دیشب جایی مهمونی بودیم موقع برگشتن صاحبخونه به صدرا گفته حالا بیشتربمونید صدرا هم جواب داده بود نه بایدبریم غذامون میسوزه.. بعضی وقتهاحرفایی میزنه که من شاخ درمیارم.الان هم که مثل یک موش کوچولوخوابیده وگرنه من نمیتونستم بی ام پای کامپیوتر. مدتی قبل صدرایبوست خیلی خیلی شدیدی داشت که با گریه کارش روانجام میداداون هم ...
12 ارديبهشت 1393

جشن تولدمن

بالاخره شاخ غول روشکستم وبرای گل پسرم یک جشن تولدمفصل گرفتم .محمدجوادهی شمع روشن میکرد وصدرا هی فوت میکرد .صدراعلاقه عجیبی به فوت کردن شمع داره.وبعدهم درکمال حوصله تک تک کادوهاش روبازکردوبه هیچ کس هم اجازه نمیدادکمکش کنه.وهمش میگفت تولد منه .ایینا(یعنی هلنا)فوت نه. صدراشکرخداصحبت کردنش خیلی پیشرفت کرده هرچندبعضی کلمات رواینقدر بامزه میگه که دلت میخواددرسته قورتش بدی.مثلا به جای شب به خیر میگه دبس.به دخترداییش پرستو میگه باطری.به مامان بزرگ میگه مازوک به خاله میگه خالی آقاصدراعاشق میوه به خصوص خربزه وهندوانه است یعنی بیشترازاینکه غذابخوره میوه میخوره به گیداگیدا(یعنی شکلات)هم خیلی علاقه داره. عاشق اینه که باانگشتش ازتوپیاله ماست چکیده ب...
12 آبان 1392

من 2ساله شدم

امروزگل پسرما 2ساله شد.درحال حاضر صدرا خیلی بامزه صحبت میکنه .اگه ازش بپرسی اسمت چیه میگه من.اسم بابات چیه باباجی(یعنی بابا جون).اسم مامانت چیه ؟مامان ماتوخونه بهش میگیم آقای من.خیلی مستقل شده دوست داره همه کاراش روخودش انحام بده تا ازبیرون میایم سریع کفش خودش وبقیه رومیزاره توجاکفشی.خیلی علاقه داره ازمهمون پذیرایی کنه هرکسی رومیبینه میگه سلام.خیلی به تلفن علاقه داره وتا تلفن زنگ میزنه بایداون جواب بده. خلاصه  این مستقل بودنش کلی اسباب دردسرشده برای من چون دوست داره توهمه کارها کمک کنه. اگه توبزرگیش هم همینجورکاری باشه خیلی خوبه. آقاصدراخیلی هم عشق ددرتشریف دارن یعنی میترسم ازخونه ببرمش بیرون چون موقع برگشتن مکافات داریم اصلا حا...
6 آبان 1392

من میتونم حرف بزنم

آقا صدرا الان 20 ماهه است ومدتیه که به حرف افتاده .کلمه زیاد میگه وچند تا هم جمله .خیلی مستقل شده خودش غذا میخوره (البته بیشترش رو میریزه)خودش کفشاش رو دوست داره  پاش کنه وهمش دلش میخواد بره دردر.وقتی بیداره من مطلقا نمیتونم به کامپیوتر نزدیک بشم علت کم کاری من همینه .فقط حیف خوب غذا نمیخوره بیشتر میوه میخوره عاشق هندوانه وطالبیه.  
8 تير 1392

من 3تادندون دارم

سلام فکر کنم من تنبل ترین مامان این سایت باشم.آقا صدرا بالاخره دندون دراورد حدود بیست روز قبل یعنی  دریکسال ویک ماهگی حدودا .الان صدرا میتونه دستش رو بگیره به مبلها وراه بره ولی هنوز میترسه که تنها وبدون کمک این کار رو بکنه از لحاظ روابط اجتماعی هم خیلی بهتر شده .دیروز موهاش رو باماشین تراشیدم خیلی بامزه شده ولی خیلی گریه کرد.
18 آذر 1391

من میتونم بشینم

به لطف خداصدراتوی نشستن خیلی پیشرفت کرده وبدون کمک برای مدت طولانی میتونه بنشینه البته من دوروبرش بالش قرار میدم.هفته ی قبل آقاصدرابرای اولین باردریارودیدوازاون روزکلمه دیا روهم ادامیکنه.صدراازبازی دالی موشه باداداشش کلی لذت میبره وبه تازگی پرت کردن توپ رو هم یادگرفته وباداداشش کلی توپ بازی میکنه.صدراخیلی به کشیدن مو علاقه داره وهروقت که بتونه موهای محمدجوادرومیکشه وهرکارمیکنم که این عادت روازسرش بندازم موفق نمیشم ...
3 شهريور 1391

من 9ماهه شدم

امروزآقاصدراروبرای کنترل به مرکز بهداشت بردم.٩و850کیلوبود.و74سانت قدش بود.درحال حاضرصدرامیتونه بدون کمک کمی بنشینه وکلماتی مثل بابا-دد-ماما-اده-لالاروادامیکنه وکلی اصوات بامزه هم ازخودش درمیاره . صدراخیلی ازغریبه هاومحیط های جدیدمیترسه وحسابی گریه میکنه برای همین مهمانی رفتن برای من کمی دشواره خدا کنه این حالتش زودتربرطرف بشه وکمی اجتماعی تربشه . ...
8 مرداد 1391